ای مرد آبی عشق ! من ویکدفتر سپید شعر هنوز برای تو مینویسم تو همیشه در شعرهایم به انتها نمیرسی واین زیباست شروعی دوباره واز تو نوشتن میخواهم دریا با من از باران بگوید یادهایت را باد برایم آورد من مهربانی را از نگاه پروانه آموختم اولین بار که تو را شناختم قفل دل را باختم آن روز خدا شاهدمان بود در باورهای سبز رنگ خیالم تو را دیدم ودر شبهای بارانی ام تو را جستم تو را در مه آلودترین رنگ خیال یافتم من هر روز با یاد روزهای با تو بودن پشت پنجره اندوه گرفته قلبم منتظرم واز مهر مینویسم و (تا بینهایت دوستت دارم ) از مهر از ماهی که بدنیا آمدی و دنیا را غرق شادی و سرور کردی ساحلم همیشه ماندگار باشی
Design By : Pichak |